Menu

26.3.2017 ( 4. Fastensonntag Lesejahr – A )

03/26/2017 Den ganzen Tag

يكشنبهچهارمفصلچلهروزهو توبه– سال1

مسيحنور جهانكهما را از ظلمتميرهاند

Eröffnungsvers

سرود سرآغاز

ر.ك‌. به‌ اشعياء 10:66-11

اي‌ اورشليم‌، شادي‌ نما

اي‌ همه‌ آناني‌ كه‌ اورشليم‌ را دوست‌ مي‌داريد، براي‌ او شادي‌ كنيد.

اي‌ همه‌ آناني‌ كه‌ براي‌ او ماتم‌ گرفته‌ايد، از وفور تسلاي‌ او سير شويد.

دعايسرآغاز

اي‌ پدر،

اي‌ كه‌ از راه‌ پسرت‌ ما را به طور شگفت‌ انگيزي‌ نجات‌ مي‌دهي‌،

به‌ ما ايماندارانت‌ عطا فرما كه‌ بتوانيم‌ با ايماني‌ زنده‌ و تعهدي‌ راستين‌

به سوي‌ فصح‌ كه‌ نزديك‌ مي‌شود، بشتابيم‌.

از راه‌ خداوند ما عيساي‌ مسيح، پسر تو كه‌ خداست‌

و با تو و روح‌ القدس‌ تا به‌  ابد زندگي‌ و سلطنت‌ مي‌كند.

آمين.

 

(يا ميتوانگفت‌)

اي‌ خدا، پدر نور،

اي‌ كه‌ از اعماق‌ قلب‌ ما آگاهي‌،

مگذار كه‌ نيروهاي‌ ظلمت‌ بر ما مسلط‌ گردند

بلكه‌ با فيض‌ روح‌ قدوست‌، چشمان‌ ما را بگشاي‌

تا آن‌ كسي‌ را كه‌ براي‌ بخشيدن‌ نور به‌ جهان‌ فرستاده‌اي‌،

ببينيم‌ و تنها به‌ او ايمان‌ داشته‌ باشيم‌.

از راه‌ خداوند ما عيساي‌ مسيح، پسر تو كه‌ خداست‌

و با تو و روح‌ القدس‌ تا به‌ ابد زندگي‌ و سلطنت‌ مي‌كند.

آمين.

1 – Lesung

قرائتاول

اول‌ سموئيل‌ 1:16ب‌ و 4الف‌ و 6-7 و 10-13

 (داود به عنوانپادشاهاسرائيلمسحميگردد)

 بخشي‌ از اول‌ سموئيل‌

خداوند به‌ سموئيل‌ گفت‌: „ظرف‌ خود را از روغن‌ پر كن و‌ برو تا تو را نزد يساي‌ بيت‌ لحمي‌ بفرستم‌، زيرا كه‌ از ميان‌ پسرانس‌ پادشاهي‌ براي‌ خود تعيين‌ نموده‌ام‌“.

هنگامي‌ كه‌ آمدند سموئيل‌ بر الياب‌ نظر انداخت و با خود گفت‌: „به يقين مسيح‌ خداوند به‌ حضور وي‌ است‌“ اما خداوند به‌ سموئيل‌ گفت‌: „ظاهر و بلندي‌ قامتش‌ را در نظر نگير زيرا او را رد كرده‌ام‌، چون‌ خداوند مثل‌ انسان‌ نمي‌نگرد، زيرا كه‌ انسان‌ به‌ ظاهر مي‌نگرد، امّا خداوند به‌ دل‌ مي‌نگرد“.

يسا به همين‌ ترتيب‌ هفت‌ پسر خود را از حضور سموئيل‌ گذرانيد، امّا سموئيل‌ به‌ يسا گفت‌: „خداوند هيچيك‌ از اينها را برنگزيده‌ است‌“. آنگاه‌ سموئيل‌ به‌ يسا گفت‌: „آيا پسرانت‌ تمام‌ شدند؟“ يسا پاسخ‌ داد: „كوچك ترين‌ هنوز باقي‌ است‌ و اينك‌ گله‌ را مي‌چراند“. پس‌ سموئيل‌ به‌ يسا گفت‌: “ بفرست‌ تا او را بياورند چون‌ تا او به‌ اينجا نيايد، بر سفره‌ نخواهيم‌ نشست‌“. پس‌ يسا فرستاده‌ او را آورد. او سرخ‌ رو و نيكو چشم‌ و خوش‌ منظر بود. خداوند گفت‌: „برخيز و‌ او را مسح‌ كن‌، زيرا كه‌ همين‌ است‌“. پس‌ سموئيل‌ ظرف‌ روغن‌ را گرفت و‌ او را در ميان‌ برادرانش‌ مسح‌ نمود و از آن‌ روز به بعد روح‌ خداوند بر داود مستولي‌ شد.

اين‌ است‌ سخن‌ خدا.

خدا را سپاسباد.

Psalm

مزمور برگردان

مزمور 23

 – خداوند شبانمناست، محتاج‌‌ هيچچيز نخواهمشد.

در مرتع هاي‌ سرسبز مرا مي‌خواباند

نزد آب هاي‌ راحت‌ مرا رهبري‌ مي‌كند

جان‌ مرا احياء مي‌گرداند

و به خاطر نام‌ خود، به راه هاي‌ عدالت‌ هدايتم‌ مي‌نمايد.

خداوند شبانمناست، محتاج‌ ‌ هيچچيز نخواهمشد.

اگر در دره‌ سايه‌ موت‌ نيز راه‌ روم‌

از بدي‌ نخواهم‌ ترسيد زيرا تو با من‌ هستي‌،

عصا و چوبدستي‌ تو مرا تسلي‌ خواهد داد.

خداوند شبانمناست، محتاج‌ ‌ هيچچيز نخواهمشد.

سفره‌اي‌ براي‌ من‌ در حضور دشمنانم‌ مي‌گستراني‌

سر مرا با روغن‌ تدهين‌ كرده‌اي‌ و جامم‌ لبريز شده‌ است‌.

خداوند شبانمناست، محتاج‌ ‌ هيچچيز نخواهمشد.

آري‌، سعادت‌ و رحمت‌، تمام‌ ايّام‌ عمرم‌

در پي‌ من‌ خواهد بود

و تا ابد در خانة‌ خداوند ساكن‌ خواهم‌ شد.

خداوند شبانمناست، محتاج‌ ‌ هيچچيز نخواهمشد.

2 – Lesung

قرائتدوم

افسسيان‌ 8:5-14

 (از ميانمردگانبرخيز و مسيحبر تو خواهد تابيد)

 بخشي‌ از رساله‌ پولس‌ رسول‌ به‌ افسسيان‌

اي‌ برادران‌، در گذشته‌ ظلمت‌ بوديد، امّا اكنون‌ در خداوند نور هستيد. پس‌ چون‌ فرزندان‌ نور رفتار كنيد و ثمره‌ نور هر آنچه‌ نيكويي‌، عدالت‌ و حقيقت‌ است‌.

آنچه‌ را كه‌ مورد پسند خداست‌ تشخيص‌ دهيد و در كردار‌ بي‌ثمر ظلمت‌ شريك‌ نشويد، بلكه‌ آنها را ملامت‌ كنيد. حتي‌ ذكر كارهايي‌ كه‌ آنها پنهاني‌ انجام‌ مي‌دهند، شرم‌ آور است‌. اما هر چيزي‌ كه‌ ملامت‌ گردد، در نور ظاهر مي‌شود، زيرا هر چه‌ كه‌ ظاهر گردد، نور است‌.

از اين‌ رو گفته‌ مي‌شود: „اي‌ تو كه‌ خوابيده‌اي‌، بيدار شو، از ميان‌ مردگان‌ برخيز و مسيح‌ بر تو خواهد تابيد“.

اين‌ است‌ سخن‌ خدا.

خدا را سپاسباد.

Halliluja

سرود قبلاز انجيل

ر.ك‌. به‌ يوحنا 12:8

 – تو را جلالباد ايمسيح، ايكلمهخدا.

„من‌ نور جهان‌ هستم‌:

آنكه‌ از من‌ پيروي‌ كند،

نور حيات‌ را خواهد داشت‌“.

 – تو را جلالباد ايمسيح، ايكلمهخدا.

 Evangelium

انجيل

يوحنا 1:9-41

 (او رفت، شست،  بينا شد وبازگشت‌)

 بخشي‌ از انجيل‌ يوحنا

– درود بر تو ايخداوند.

عيسي‌ در حالي كه‌ مي‌رفت‌، مردي‌ را ديد كه‌ كور مادرزاد بود. شاگردانش‌ از او پرسيدند: „اي‌ استاد، چه‌ كسي‌ گناه‌ كرد كه‌ او كور زاده‌ شد، او يا والدينش‌؟“ عيسي‌ جواب‌ داد: „نه‌ او گناه‌ كرد و نه‌ والدينش‌، بلكه‌ تا كارهاي‌ خداوند در وي‌ آشكار گردد. مادامي‌ كه‌ روز است‌ ما را بايد كارهاي‌ آنكه‌ مرا فرستاد انجام‌ دهيم‌. شب‌ مي‌آيد كه‌ در آن‌ هيچكس‌ نمي‌تواند كار كند. مادامي‌ كه‌ در جهان‌ هستم‌، من‌ نور جهانم‌“.

اين‌ را گفته‌، آب‌ دهان‌ بر زمين‌ انداخت‌ و با آن‌ گل‌ ساخت‌ و آن‌ را بر چشمان‌ او نهاد و به‌ او گفت‌: „برو و در حوض‌ سيلوحا (يعني‌ فرستاده‌) بشوي‌“. پس‌ او رفت‌ و شست‌ و بينا شده‌ بازگشت‌. همسايگانش‌ و آناني‌ كه‌ قبلاً وي‌ را مي‌ديدند، چون‌ گدا بود، مي‌گفتند: „آيا اين‌ همان‌ نيست‌ كه‌ مي‌نشست‌ و گدايي‌ مي‌كرد؟“ برخي‌ مي‌گفتند: „همان‌ شخص‌ است‌“. برخي‌ ديگر مي‌گفتند: „نه‌، ولي‌ به‌ او شباهت‌ دارد“. و او مي‌گفت‌: „من‌ همانم‌“. پس‌ به‌ او گفتند: „چشمانت‌ چگونه‌ باز شد؟“ وي‌ جواب‌ داد: „مردي‌ كه‌ عيسي‌ نام‌ دارد، گل‌ ساخت‌ و بر چشمانم‌ ماليد و به‌ من‌ گفت‌: برو و در سيلوحا بشوي‌. پس‌ رفتم‌ و چون‌ شستم‌ بينا شدم‌“. به‌ او گفتند: „او كجاست‌؟“ گفت‌: „نمي‌دانم‌“.

آنان‌ او را كه‌ قبلاً كور بود نزد فريسيان‌ آوردند چون‌ روزي‌ كه‌ عيسي‌ گل‌ ساخته‌ و چشمانش‌ را باز كرده‌ بود، سبت‌ بود. آنگاه‌ فريسيان‌ نيز دوباره‌ از او پرسيدند كه‌ چگونه‌ بينا شده‌ است‌. او به‌ ايشان‌ گفت‌: „وي‌ گل‌ بر چشمانم‌ نهاد، من‌ شستم‌ و مي‌بينم‌“. پس‌ برخي‌ از فريسيان‌ گفتند: „اين‌ مرد از خدا نيست‌، زيرا سبت‌ را نگاه‌ نمي‌دارد“. برخي‌ ديگر گفتند: „يك‌ گناهكار چگونه‌ مي‌تواند چنين‌ آياتي‌ كند؟ و در ميان‌ ايشان‌ اختلاف‌ نظر بود. پس‌ دوباره‌ به‌ مرد كور گفتند: „تو خود در باره‌اش‌ چه‌ مي‌گويي‌، چون‌ چشمانت‌ را باز نموده‌ است‌“. وي‌ گفت‌: „او

يك‌ پيامبر است‌“. ولي‌ يهوديان‌ باور نمي‌كردند كه‌ آن‌ مرد كور بوده‌ و بينايي‌ خود را بازيافته‌ است‌، تا اينكه‌ والدين‌ آن‌ كسي‌ را كه‌ بينا شده‌ بود، احضار كرده‌ و از ايشان‌ پرسيدند: „آيا اين‌ پسر شما است‌ كه‌ مي‌گوييد كور متولد شده‌؟ پس‌ چگونه‌ حالا مي‌بيند؟“ والدينش‌ در جواب‌ گفتند: „ما مي‌دانيم‌ كه‌ وي‌ پسر ما است‌ و كور متولد شده‌، ولي‌ اكنون‌ چگونه‌ مي‌بيند نمي‌دانيم‌ و نمي‌دانيم‌ چه‌ كسي‌ چشمانش‌ را بازكرد. وي‌ بالغ‌ است‌ از خودش‌ سوال‌ كنيد و او در باره‌ خود سخن‌ خواهد گفت‌“. والدينش‌ از ترس‌ يهوديان‌ اين‌ را گفتند، زيرا يهوديان‌ قبلاً توافق‌ كرده‌ بودند كه‌ اگر كسي‌ اقرار كند كه‌ او مسيح‌ است‌، از كنيسه‌ اخراج‌ گردد. از اين‌ رو والدينش‌ گفتند: او بالغ‌ است‌، از خودش‌ سوال‌ كنيد. پس‌ شخصي‌ را كه‌ قبلاً كور بود بازخواندند و‌ به‌ او گفتند: „خدا را جلال‌ ده‌. ما مي‌دانيم‌ كه‌ اين‌ مرد گناهكار است‌“. او جواب‌ داد: „اگر گناهكار است‌، من‌ نمي‌دانم‌. يك‌ چيز مي‌دانم‌ كه‌ كور بودم‌ و اكنون‌ مي‌بينم‌“. به‌ او گفتند: „با تو چه‌ كرد؟ چگونه‌ چشمانت‌ را باز نمود؟“ به‌ ايشان‌ پاسخ‌ داد: „پيش‌ از اين‌ به‌ شما گفتم‌ و گوش‌ نداديد. چرا مي‌خواهيد دوباره‌ بشنويد؟ آيا شما نيز مي‌خواهيد شاگردان‌ او شويد؟“ پس‌ به‌ او دشنام‌ دادند

و گفتند:“ تو شاگرد او باش‌، ما شاگردان‌ موسي‌ هستيم‌. ما مي‌دانيم‌ كه‌ خدا با موسي‌ سخن‌ گفت‌، ولي‌ اين‌ شخص‌، ما نمي‌دانيم‌ كه‌ از كجاست‌“. آن‌ مرد در جواب‌ ايشان‌ گفت‌: „همين‌ شگفت‌ آور است‌ كه‌ شما نمي‌دانيد از كجاست‌ و حال‌ آنكه‌ چشمان‌ مرا باز نمود. ما مي‌دانيم‌

كه‌ خدا به‌ گناهكاران‌ گوش‌ نمي‌دهد، ولي‌ اگر كسي‌ خداترس‌ باشد و اراده‌ وي‌ را بجا آورد، خدا به‌ او گوش‌ مي‌دهد. هرگز شنيده‌ نشده‌ است‌ كه‌ كسي‌ چشمان‌ كور مادرزادي‌ را باز كرده‌ باشد. اگر او از خدا نبود نمي‌توانست‌ هيچ‌ كاري‌ بكند“. ايشان‌ در جواب‌ گفتند: „تو تماماً در گناه‌ متولد شده‌اي‌ و ما را تعليم‌ مي‌دهي‌؟“ و او را بيرون‌ راندند.

عيسي‌ شنيد كه‌ وي‌ را بيرون‌ رانده‌اند، او را يافت و‌ به‌ او گفت‌: „آيا به‌ پسر انسان‌ ايمان‌ داري‌؟“ او در جواب‌ گفت‌: „خداوندا، كيست‌ تا به‌ او ايمان‌ آورم‌؟“ عيسي‌ به‌ او گفت‌: „تو او را ديده‌اي‌، آنكه‌ با تو سخن‌ مي‌گويد، همان‌ است‌“. و او گفت‌: „خداوندا، ايمان‌ دارم‌“، و او را پرستش‌ نمود.

آنگاه‌ عيسي‌ گفت‌: „براي‌ داوري‌ است‌ كه‌ به‌ اين‌ جهان‌ آمده‌ام‌ تا نابينايان‌ بينا و بينايان‌ كور گردند“. برخي‌ از فريسيان‌ كه‌ با او بودند چون‌ اين‌ را شنيدند، به‌ او گفتند: „آيا ما نيز كور هستيم‌؟“ عيسي‌ به‌ ايشان‌ گفت‌: „اگر كور مي‌بوديد، گناهي‌ نداشتيد، ولي‌ چون‌ مي‌گوييد „ما مي‌بينيم‌“ گناهتان‌ مي‌ماند.

اين‌ است‌ سخن‌ خداوند!

– ستايشبر تو ايمسيح‌.

 Gabengebet

دعا بر تقديميها

خداوندا،

اين‌ هدايا را با شادي‌ براي قرباني‌ به‌ تو تقديم‌ مي‌داريم‌

عطا فرما تا آن‌ را با ايمان‌ راستين‌ برگزار كنيم‌

و به‌ شايستگي‌ به منظور‌ نجات‌ جهان‌ به‌ تو تقديم‌ نماييم‌.

از راه‌ مسيح‌ خداوند ما.

آمين.

ديباچه‌‌

(كور مادرزاد و مسيحنور جهان)

براستي‌ نيكو و شايسته‌ است‌

وظيفه‌ و سرچشمة‌ نجات‌ ما

اي‌ پدر قدوس‌، خداي‌ پرتوان‌ و جاويدان‌

كه‌ هميشه‌ و در همه‌ جا سپاست‌ گوئيم‌

از راه‌ مسيح‌ خداوند ما.

او بوسيله‌ راز تن‌ گيري‌اش‌

انسانيت‌ گمگشته‌ در ظلمت‌ را

بسوي‌ نور عظيم‌ ايمان‌ هدايت‌ كرد

و توسط‌ راز تولد نوين‌

اسيران‌ گناه‌ ديرين‌ را آزاد ساخت‌

تا آنان‌ را به‌ مقام‌ والاي‌ فرزندان‌ خدا برساند.

بخاطر اين‌ راز

آسمان‌ و زمين‌ تو را با سرودي‌ نوين‌ مي‌ستايند

و ما بهمراه‌ فرشتگان‌ يك‌ صدا حمد تو را مي‌سرائيم‌:

قدوس‌، قدوس‌، قدوس‌

Kommuniongebet

سرود بههنگامدريافتقربان

ر.ك‌. به‌ يوحنا 11:9 و 38

„خداوند به‌ چشمانم‌ گل‌ ماليد

پس‌ رفتم‌ و چون‌ شستم‌ بينا شدم‌ و به‌ خداوند ايمان‌ آوردم‌“.

 (يا ميتوانگفت)

مزمور 3:122-4

اي‌ اورشليم‌ كه‌ بنا شده‌اي‌ مثل‌ شهري‌ كه‌ تماماً با هم‌ پيوسته‌ باشد.

بدانجاست‌ كه‌ اسباط‌ بالا مي‌روند، يعني‌ اسباط‌ خداوند.

فرماني‌ است‌ براي‌ اسرائيل‌ تا نام‌ خداوند را تسبيح‌ بخوانند.

Schlussgebet

دعا پساز دريافتقربان

خدايا،

تو هر انساني‌ را كه‌ به‌ اين‌ جهان‌ مي‌آيد روشنايي‌ مي‌بخشي‌،

نور چهره‌ خود را بربتابان‌

تا افكار ما همواره‌ مطابق‌ حكمت‌ تو باشد‌

و تو را با صداقت‌ قلب‌ دوست‌ بداريم‌.

از راهمسيحخداوند ما.