19.3.2017 ( 3. Fastensonntag Lesejahr – A )

يكشنبه سوم فصل چله روزه و توبه – سال 1
مسيح: آب زندهاي كه تشنگي ما را رفع ميكند
Eröffnungsvers
سرود سرآغاز
ر.ك. به حزقيال 23:36-26
خداوند ميگويد:
„تقدس خود را در ميان شما آشكار خواهم نمود،
شما را از ميان امت ها گرد خواهم آورد.
آب پاك بر شما خواهم پاشيد
و شما را از همه ناپاكيهايتان طاهر خواهم گردانيد
و روح تازهاي در اندرون شما خواهم نهاد“.
(يا ميتوان گفت)
مزمور 15:25-16
چشمان من پيوسته به سوي خداوند است
زيرا كه او پاي هاي مرا از دام بيرون ميآورد.
به سوي من نظر كن،
بر من رحم فرما زيرا تنها و مسكين هستم.
دعاي سرآغاز
اي خداي پررحمت،
اي سرچشمه همه نيكي ها، تو ما را فراميخواني
كه توسط روزه و دعا و اعمال محبت برادرانه،
از گناه خود شفا يابيم،
با مهرباني به ما بنگر كه اينك فقر و ناتواني خود را اقرار ميكنيم
و چون در زير بار خطاهايمان خم گشتهايم
باشد كه رحمتت ما را برافرازد.
از راه خداوند ما عيساي مسيح، پسر تو كه خداست
و با تو و روح القدس تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
– آمين.
(يا ميتوان گفت)
خدايا،
اي سرچشمه حيات،
تو بشريت تشنه را آب زنده فيضت عطا ميكني
كه از صخره، يعني مسيح منجي ما، ميجوشد.
قومت را عطيه روح القدس ارزاني دار
تا بتواند ايمان خود را با قدرت اقرار كند
و شگفتي هاي محبتت را با شادي اعلام دارد.
از راه خداوند ما عيساي مسيح، پسر تو كه خداست
و با تو و روح القدس تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
– آمين.
1 – Lesung
قرائت اول
خروج 3:17-7
(خدا از طريق موسي به قوم خود آب ميدهد)
بخشي از كتاب خروج
در آن ايّام قوم، تشنه آب بودند و عليه موسي شكايت كردند و گفتند: „چرا ما را از مصر بيرون آوردي تا ما و فرزندان و گله هاي ما را از تشنگي بكشي؟“
آنگاه موسي نزد خداوند فرياد برآورد و گفت: “ با اين قوم چه كنم؟ نزديك است مرا سنگسار كنند“. خداوند به موسي گفت: „پيش روي قوم برو و بعضي از مشايخ اسرائيل را با خود بردار، عصاي خود را كه با آن نهر را زدي به دست خود بگير و برو. اينك من در آنجا پيش روي تو بر آن صخرهاي كه در حوريب است، ميايستم. تو صخره را خواهي زد تا آب از آن بيرون آيد و قوم بنوشند“.
پس موسي به حضور مشايخ اسرائيل چنين كرد و آنجا را مسه و مريبه ناميد، چون قوم اسرائيل منازعه نمودند، خداوند را آزمايش كردندو گفتند: „آيا خداوند در ميان ما هست يا نه“.
اين است سخن خدا.
– خدا را سپاس باد.
Psalm
مزمور برگردان
مزمور 1:95-2 و 6-9
– مارا عطا كن، اي خداوند كه صدايت را بشنويم.
بياييد خداوند را بسراييم
و صخره نجات خود را آواز شادماني دهيم
به حضور او با حمد و سپاس نزديك شويم
و با مزامير او را آواز شادماني دهيم.
– مارا عطا كن، اي خداوند كه صدايت را بشنويم.
بياييد عبادت و سجده نماييم
و به حضور خداوند، آفريننده خود، به زانو درافتيم
زيرا او خداي ماست و ما قوم مرتع او
گلهاي كه دست او هدايت ميكند.
– مارا عطا كن، اي خداوند كه صدايت را بشنويم.
كاش امروز صداي او را ميشنيديد: دل خود را سخت مسازيد
مثل مريبه، مانند روز مسه در صحرا
جايي كه اجداد شما مرا آزمودند
مرا آزمايش كردند در حالي كه اعمال مرا ديده بودند.
– مارا عطا كن، اي خداوند كه صدايت را بشنويم.
2 – Lesung
قرائت دوم
روميان5 :1-2 و 5-8
(محبت خدا در قلوب ما ريخته شده، توسط روح القدس كه به ما عطا گرديده است)
بخشي از رساله پولس رسول به روميان
اي برادران، چون از راه ايمان عادل شمرده شدهايم، با خدا در صلح به سر ميبريم، به وساطت خداوند ما عيساي مسيح، از راه اوست كه ما توسط ايمان به فيضي كه در آن پايدار هستيم، دسترسي و به اميدي كه به جلال خدا داريم، فخر ميكنيم.
و اميد ما را شرمسار نميسازد زيرا توسط روح القدس كه به ما عطا گرديده، محبت خدا در قلوب ما ريخته شده است.
آري، در حالي كه ما هنوز ناتوان بوديم، در زمان مقرر، مسيح براي گناهكاران مرد. به سختي ممكن است كه شخصي بخواهد براي فرد عادلي بميرد، شايد براي شخصي نيكو كسي قبول كند كه بميرد. امّا خدا محبتش را نسبت به ما در اين ثابت كرد كه در حالي كه ما هنوز گناهكار بوديم، مسيح براي ما مرد.
اين است سخن خدا.
– خدا را سپاس باد.
Halliluja
سرود قبل از انجيل
ر.ك. به يوحنا 42:4 و 15
– تو را ستايش باد اي مسيح، اي پادشاه جاويد و پرشكوه.
خداوندا، تو براستي نجات دهنده جهان هستي
آب زنده را به من ده، تا ديگر تشنه نگردم.
– تو را ستايش باد اي مسيح، اي پادشاه جاويد و پرشكوه.
Evangelium
انجيل
يوحنا 5:4-42
(چشمهاي كه تا حيات جاويدان ميجوشد)
بخشي از انجيل يوحنا
– درود بر تو اي خداوند.
در آن هنگام عيسي به شهري سامري به نام سوخار در نزديكي زميني كه يعقوب به پسرش يوسف داده بود، رسيد. چاه يعقوب در آنجا قرار داشت و عيسي خسته از راه، در كنار چاه نشسته بود. حدود ساعت ششم بود.
زني سامري براي كشيدن آب آمد و عيسي به او گفت: „قدري آب به من ده“، زيرا شاگردانش براي خريد غذا به شهر رفته بودند. زن سامري به او گفت: „چگونه تو كه يك يهودي هستي، از من كه يك زن سامري هستم آب ميخواهي؟“ يهوديان در حقيقت با سامريان معاشرت نميكنند.
عيسي در جواب او گفت: „اگر عطية خدا را ميدانستي و كيست آنكه ميگويد قدري آب به من ده، تو خود از او ميطلبيدي و او به تو آب زنده عطا ميكرد“. زن به او گفت: „اي آقا، تو دلو نداري و چاه عميق است. از كجا اين آب زنده را داري؟ آيا تو از يعقوب پدر ما كه اين چاه را به ما داد و خود و پسرانش و گلهاش از آن نوشيدند، بزرگتري؟“.
عيسي در جواب گفت: „هر كه از اين آب بنوشد، باز تشنه خواهد شد، ولي آنكه از آبي كه من به او خواهم داد بنوشد، تا به ابد تشنه نخواهد گشت، بلكه آبي را كه به او خواهم داد در درون او تبديل به چشمهاي خواهد شد كه تا حيات جاودان ميجوشد“. زن به او گفت: „اي آقا، اين آب را به من ده تا ديگر تشنه نگردم و براي كشيدن آب به اينجا نيايم“. عيسي به او گفت: „برو شوهرت را صدا كن و به اينجا بازگرد“. زن به او جواب داد و گفت: „من شوهر ندارم“. عيسي به او گفت: „خوب گفتي شوهر ندارم، چون پنج شوهر داشتهاي و آنكه اكنون داري شوهر تو نيست. در اين مورد راست گفتي“. زن به او گفت: „اي آقا، ميبينم كه تو پيامبر هستي. پدران ما بر اين كوه عبادت كردند، در حالي كه شما ميگوييد اورشليم جائي است كه ميبايد در آن عبادت كرد“.
عيسي به او گفت: „اي زن، مرا باور كن، ساعتي ميآيد كه شما پدر را نه بر كوه و نه در اورشليم عبادت خواهيد كرد. شما آنچه را نميشناسيد عبادت ميكنيد، ما آنچه را ميشناسيم عبادت ميكنيم، چرا كه نجات از يهوديان است. ولي ساعتي ميآيد و هم اكنون است كه در آن عبادتكنندگان حقيقي، پدر را در روح و راستي عبادت خواهند كرد، زيرا پدر خواهان چنين عبادت كنندگاني است. خدا روح است و آنان كه او را عبادت ميكنند، بايد در روح و راستي عبادت كنند“. زن به او گفت: „من ميدانم كه „ماشيح“ او را كه مسيح ميخوانند، ميآيد و هنگامي كه بيايد همه چيز را به ما خواهد گفت“. عيسي به او گفت: „من كه با تو سخن ميگويم، همان هستم“.
در اين هنگام شاگردانش آمدند و از اينكه وي با زني حرف ميزد متعجب شدند. با اين وجود هيچكدام نپرسيدند: „چه ميخواهي؟“ يا „چرا با او حرف ميزني؟“. در همين حال زن كوزه خود را گذاشته به شهر شتافت و به مردم گفت: „بياييد و كسي را ببينيد كه هر آنچه را انجام دادهام به من گفته. آيا او مسيح نيست؟“. آنان از شهر خارج شده به سوي او ميآمدند. در اين ضمن شاگردان از او
خواهش مي كردند و ميگفتند: „ربي، بخور“ ولي او به ايشان گفت: „من غذايي براي خوردن دارم كه شما آن را نميدانيد“. پس شاگردان از يكديگر پرسيدند: „آيا كسي براي او غذا آورده است؟“ ولي عيسي به ايشان گفت: „غذاي من اين است كه اراده آن كسي را كه مرا فرستاد به جاي آورم و كار او را به انجام رسانم. آيا شما نميگوييد: چهار ماه ديگر مانده و بعد فصل درو فرا ميرسد؟ اينك به شما ميگويم: چشمان خود را بلند كنيد و مزارع را بنگريد كه براي درو سفيدند. هم اكنون دروگر مزد خود را ميگيرد و ثمر براي حيات جاوداني جمع ميكند تا برزگر و دروگر با هم شادي كنند. چرا كه اين مثل در اينجا مصداق مييابد: يكي ميكارد، ديگري درو ميكند. من شما را فرستادم تا آنچه را كه برايش زحمت نكشيدهايد درو كنيد. ديگران زحمت كشيدند و شما بر زحمات آنان وارد گشتهايد“.
بر اساس سخن زن سامري كه شهادت ميداد: „او هر آنچه را كه انجام دادهام به من گفت“، بسياري از سامريان آن شهر به او ايمان آوردند. پس هنگامي كه سامريان نزد وي آمدند، از او خواهش كردند تا نزد آنان بماند. وي دو روز در آنجا ماند وبسياري ديگر به خاطر سخن وي ايمان آوردند و به آن زن ميگفتند: „حال ما ديگر به خاطر آنچه تو به ما گفتي ايمان نميآوريم، ما خود او را شنيدهايم و ميدانيم كه او براستي نجات دهنده جهان است“.
اين است سخن خداوند.
– ستايش بر تو، اي مسيح.
Gabengebet
دعا بر تقديميها
اي پدر،
به خاطر اين قرباني مصالحه، خطاياي ما را ببخشاي
و ما را قدرت ده تا گناه برادارن خود را ببخشيم.
از راه مسيح خداوند ما. – آمين.
ديباچه
(زن سامري و آب حيات)
براستي نيكو و شايسته است
وظيفه و سرچشمة نجات ما
اي پدر قدوس، خداي پرتوان و جاويدان
كه هميشه و در همه جا
از راه مسيح خداوند ما سپاست گوئيم.
او براي رفع تشنگياش از زن سامري آب خواست
تا عطية عظيم ايمان را بدو بخشد
و چنان تشنة آن بود كه ايمان را در قلب وي بيدار سازد
كه آتش محبت تو را در درونش شعله ور گردانيد.
و اينك ما همراه با فرشتگان و مقدسين
سرود ستايش تو را ميسرائيم:
– قدوس، قدوس، قدوس…
Kommuniongebet
سرود به هنگام دريافت قربان
ر.ك. به يوحنا 13:4-14
„آنكه از آبي كه من به او خواهم داد، بنوشد
در درون خود چشمهاي خواهد داشت كه تا حيات جاويدان ميجوشد“.
(يا ميتوان گفت)
مزمور 3:84-4
گنجشك نيز براي خود خانهاي پيدا كرده است
و پرستو براي خويش آشيانهاي تا بچه هاي خود را در آن بگذارد
در مذبح هاي تو، اي خداوند لشكريان، پادشاه من و خداي من.
خوشا به حال آناني كه در خانة تو ساكنند: پيوسته حمد تو را ميسرايند.
Schlussgebet
دعا پس از دريافت قربان
پروردگارا، اي كه از هم اكنون ما را با نان آسماني
كه وثيقه جلال تو است، سير ميگرداني
عطا فرما كه بتوانيم در كردار خود آن واقعيتي را آشكار سازيم
كه در اين راز مقدس نهفته است.
از راه مسيح خداوند ما. –