یکشنبه بیست و سوم فصل معمولی، سال 3
Tagesgebet
دعاي سرآغاز
اي پدر،
اي كه نجات دهنده و روحالقدس را به ما عطا كردهاي،
با مهرباني به فرزندان خود بنگر
تا آناني كه به مسيح ايمان دارند
از آزادي واقعي و ميراث جاودان برخوردار شوند.
از راه خداوند ما عيساي مسيح، پسر تو كه خداست
و با تو و روحالقدس تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
آمين.
(يا ميتوان گفت)
خدايا،
تو از عجز ما براي درك امور آسماني آگاهي
زيرا ميداني كه حتي از فهم امور زميني درماندهايم،
حكمت روح قدوست را به ما عطا فرما
تا همچون شاگردان راستين،
هر روز صليب خود را به دنبال پسرت حمل نماييم.
او كه خداست و با تو و روحالقدس
تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
آمين.
Erste Lesung
قرائت اول
حكمت 9/13ـ18
(چه كسي ميتواند نقشه خدا را بشناسد؟)
بخشي از كتاب حکمت
چه كسي ميتواند نقشه خدا را بشناسد؟
و چه كسي ميتواند مشيت خداوند را تصور نمايد؟
استدلال هاي آدميان بيثبات است
و انديشههاي ما متزلزل
زيرا اين جسم فاني بر روح سنگيني ميكند
و اين خيمه گلي بر ذهن متفكر بار گراني است.
به سختي ميتوان به امور زميني پي برد
و به دشواري ميتوان آنچه را كه در دسترس ما است، يافت.
حال، كه ميتواند امور آسماني را مكشوف سازد؟
كيست كه افكار تو را بداند
اگر تو خود حكمت را عطا نميكردي
و روح مقدس خود را از بالا نميفرستادي؟
اينچنين راه هاي ساكنان جهان راست گردانيده شده،
آدميان آنچه را كه نزد تو مقبول است، آموختند
و توسط حكمت نجات يافتند.
این است سخن خدا.
خدا را سپاس باد.
Psalm
مزمور برگردان
مزمور 90/3ـ6و12ـ14و17
– ما را حكمت قلب عطا كن، اي خداوند.
انساني فاني را به خاك برميگرداني
و ميگويي: «بازگرديد، اي بني آدم.»
زيرا هزار سال در نظر تو
مثل ديروز است كه گذشته باشد
و مثل پاسي از شب.
– ما را حكمت قلب عطا كن، اي خداوند.
ايشان را راندي، خوابي بيش نبودند
مثل گياهي كه بامدادان ميرويد
بامدادان ميرويد و ميشكفد
شامگاهان پژمرده و خشك ميگردد.
– ما را حكمت قلب عطا كن، اي خداوند.
ما را تعليم ده كه روزهاي خود را بشماريم
تا دلي خردمند حاصل نماييم،
بازگرد، اي خداوند، تا به كي؟
بر بندگانت شفقت نما.
– ما را حكمت قلب عطا كن، اي خداوند.
صبحگاهان ما را از رحمت خود سير كن
تا تمام روزهاي عمر ترنم و شادي نماييم
باشد تا مهر خداوند، خداي ما، بر ما قرار گيرد.
عمل دست هاي ما را استوار گردان
– ما را حكمت قلب عطا كن، اي خداوند.
Zweite Lesung
قرائت دوم
فليمون 9ـ10و12ـ17
(او را ديگر نه به عنوان يك برده، بلكه به عنوان يك برادر بپذير)
بخشي از رساله به فلیمون
من، پولس پير و در اين زمان زنداني بخاطر مسيح عيسي، از تو درخواست مينمايم به جهت فرزندم انيسيمس كه او را در زنجيرها توليد نمودم. او را كه همچون دل من است، باز نزد تو ميفرستم.
با كمال ميل او را نزد خود نگاه ميداشتم تا مرا در زنجيرهايي كه بخاطر انجيل در آن هستم، بجاي تو خدمت كند، اما نميخواستم بدون پرسيدن نظر تو كاري انجام دهم: تا نيكويي تو همچون امري تحميلي نباشد، بلكه از روي اختيار. و شايد او براي مدتي از تو جدا گشت تا او را براي هميشه بازيابي، ديگر نه به عنوان يك برده، بلكه بالاتر از يك برده، به عنوان برادري عزيز. او براي من كاملاً چنين است، اما چقدر بيشتر براي تو چه در جسم و چه در خداوند. پس اگر مرا دوست خود ميداني، او را همچون من بپذير.
اين است سخن خدا.
خدا را سپاس باد.
Evangelium
انجيل
لوقا 14/25ـ33
(هر يك از شما كه تمام دارايي خود را رها نكند، نميتواند شاگرد من باشد)
بخشي از انجيل لوقا
درود بر تو اي خداوند
در آن هنگام جمعيت بسياري عيسي را همراهي ميكردند و او رو و به آنان كرد و گفت: «اگر كسي نزد من آيد و پدر، مادر، زن، فرزندان، برادران، خواهران و حتي جان خود را نيز منفور ندارد، نميتواند شاگرد من باشد. هر آن كه صليب خود را برندارد و از پي من نيايد، نميتواند شاگرد من باشد.
در واقع كداميك از شما، كه قصد ساختن برجي را داشته باشد، ابتدا نمينشيند و خرج را برآورد نميكند تا ببيند كه آيا امكانات تكميل آن را دارد؟ تا مبادا چون بنيادش نهد و قادر به اتمام آن نباشد، هر كه ببيند به مسخره كردن او بپردازد و بگويد: اين مرد شروع به ساختن نمود و نتوانست به اتمام رساند.
يا كدام پادشاه است كه به جنگ پادشاه ديگري برود و ابتدا ننشيند و در نظر نگريد كه آيا با ده هزار نفر ميتواند با ديگري كه با بيست هزار تن عليه وي ميآيد، مقابله كند؟ اگر نه، مادامي كه پادشاه ديگر هنوز دور است، هيئتي خواهد فرستاد تا تقاضاي صلح كند.
پس همچنين هر يك از شما كه تمام دارايي خود را رها نكند، نميتواند شاگرد من باشد»
اين است سخن خداوند.
ستايش بر تو اي مسيح.