Tagesgebet
دعاي سرآغاز
خدايا،
اي نيروي آنان كه به تو توكل و اميد دارند
در مهرباني خود دعاهاي ما را بشنو
و چون بدون ياري تو قادر به انجام كاري نيستيم
با فيض و قوتت ضعف هاي ما را جبران نما
تا به فرمان هاي تو وفادار باشيم
و بتوانيم در نيات و كردار خود،
مورد پسند تو واقع گرديم.
از راه خداوند ما عيساي مسيح، پسر تو كه خداست
و با تو و روحالقدس تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
آمين.
(يا ميتوان گفت)
خدايا، اي كه از رحمت نمودن هرگز خسته نميگردي،
به ما قلبي توبهكار و وفادار عطا كن
قلبي كه قادر باشد به محبت پدرانهات پاسخ گويد
تا انجيل آشتي و صلح را در سراسر جهان بشارت دهيم.
از راه خداوند ما عيساي مسيح، پسر تو كه خداست
و با تو و روحالقدس تا به ابد زندگي و سلطنت ميكند.
آمين.
Erste Lesung
قرائت اول سموئيل 12/7ـ10و13
(خداوند از گناه تو گذشته است و نخواهي مرد)
بخشي از كتاب دوم سموئيل
در آن ايام ناتان به داود گفت: «آن مرد تو هستي و يهوه خداي اسرائيل چنين ميگويد: من تو را به عنوان پادشاه اسرائيل مسح نمودم و من تو را از دست شائول رها ساختم و خانه آقايت را به تو دادم و زنان آقاي تو را به آغوش تو نهادم و خاندان اسرائيل و يهودا را به تو عطا كردم و اگر اين كم ميبود، به همان قدر به آن اضافه ميكردم. پس چرا كلام خداوند را خوار نمودي و آنچه را كه در نظر وي بد است بجا آوردي؟ تو اورياي حتي را به شمشير زدي، زن او را براي خود به زني گرفتي و او را با شمشير بنيعمون به قتل رسانيدي. پس حال شمشير از خانه تو هرگز دور نخواهد شد، به علت اين كه مرا تحقير نمودي و زن اورياي حتي را گرفتي تا زن تو باشد.»
آنگاه داود به ناتان گفت: «عليه خداوند گناه كردهام.» ناتان به داود گفت: «خداوند نيز از گناه تو گذشته است و نخواهي مرد.»
این است سخن خدا.
خدا را سپاس باد.
Psalm
مزمور برگردان مزمور 32/1ـ2و5و7و11
– اي خداوند، شادي بخشايش خود را به من باز ده.
خوشا به حال كسي كه خطايش آمرزيده شد
و گناهش بخشوده گرديد.
خوشا به حال كسي كه خداوند خطايش را به حساب نياورد
و در روحش حيلهاي نباشد.
– اي خداوند، شادي بخشايش خود را به من باز ده.
به گناه خود نزد تو اعتراف كردم
و خطاي خويش را از تو نپوشاندم
گفتم: «گناه خود را نزد خداوند اقرار خواهم كرد»
پس تو بار گناهم را برداشتي.
– اي خداوند، شادي بخشايش خود را به من باز ده.
تو پناهگاه من هستي و مرا از پريشاني حفظ خواهي كرد
مرا به سرودهاي نجات احاطه خواهي نمود
اي عادلان، در خداوند شادي كنيد و به وجد آييد
اي تمامي راستدلان، فرياد شادي برآوريد.
– اي خداوند، شادي بخشايش خود را به من باز ده.
Zweite Lesung
قرائت دوم غلاطيان 2/16و19ـ21
(ديگر نه من، بلكه مسيح است كه در من زندگي ميكند)
بخشي از رساله پولس رسول به غلاطيان
اي برادران، ما خوب ميدانيم كه انسان با اعمال شريعت عادل نميگردد، بلكه تنها از راه ايمان به عيساي مسيح. ما نيز به عيساي مسيح ايمان آوردهايم تا از راه ايمان به مسيح عادل شمرده شويم، نه از طريق اعمال شريعت، چون توسط اعمال شريعت هيچكس عادل شمرده نخواهد شد.
اما من توسط شريعت است كه نسبت به شريعت مردهام تا براي خدا زندگي كنم. همراه با مسيح مصلوب گشتهام، من زندگي ميكنم، اما ديگر نه من، بلكه مسيح است كه در من زندگي ميكند.
زندگي فعلي خود را در جسم، در ايمان به پسر خدا ميگذرانم كه مرا دوست داشت و خود را بخاطر من داد. پس فيض خدا را باطل نميكنم زيرا اگر توسط شريعت ممكن بود به عدالت دست يافت، در اين صورت مسيح بيهوده مرد.
اين است سخن خدا.
خدا را سپاس باد.
Evangelium
انجيل لوقا 7/36ـ8/3
(گناهان او هر چند كه بسيارند، آمرزيده شده چرا كه بسيار محبت نموده است)
بخشي از انجيل لوقا
درود بر تو اي خداوند
در آن ايام يكي از فريسيان عيسي را دعوت كرد كه با او غذا بخورد. او به خانه آن فريسي وارد شد و بر سر سفره نشست. زني از آن شهر كه گناهكار بود چون دانست كه وي در خانه آن فريسي بر سر سفره نشسته است، با كوزهاي مرمري از عطر آمد. او پشت سر عيسي گريان كنار پاهاي وي ايستاد و شروع به خيس كردن پاهايش با اشك خود كرد، آنگاه آنان را با گيسوان خود خشك نموده، پاهاي او را غرق بوسه ميساخت و آنان را به عطر تدهين ميكرد.
چون آن فريسي كه او را دعوت نموده بود اين را ديد با خود گفت: «اگر اين مرد پيغمبر بود ميدانست اين كه او را لمس ميكند، كيست و چگونه زني است، زيرا گناهكار است.»
آنگاه عيسي در جواب او گفت: «اي شمعون، چيزي دارم كه به تو بگويم.» پاسخ داد: «بگو، اي استاد.»
«طلبكاري دو بدهكار داشت كه يكي به او پانصد دينار مقروض بود و ديگري پنجاه. چون آنان چيزي نداشتند كه پرداخت كنند، وي هر دو را بخشيد. كداميك از اين دو او را بيشتر دوست خواهد داشت؟» شمعون جواب داد: «گمان ميكنم آن كه وي را زيادتر بخشيد.» عيسي به او گفت: «خوب قضاوت كردي.»
سپس رو به آن زن كرد و به شمعون گفت: «اين زن را ميبيني؟ من به خانه تو وارد شدم و تو آب بر پاهايم نريختي، ولي او پاهاي مرا به اشك خود خيس كرده آنان را با گيسوانش خشك نمود. تو مرا نبوسيدي ولي او از آن دم كه وارد شد، از بوسيدن پاهاي من باز نايستاد. سر مرا با روغن تدهين ننمودي در حالي كه او پاهاي مرا با عطر تدهين كرد. از اين رو به تو ميگويم، گناهان او هر چند كه بسيارند، آمرزيده شده چرا كه محبت بسيار نموده است. ولي آنكه كم آمرزيده شد، كم محبت مينمايد.» پس به او گفت: «گناهان تو بخشوده شد.» آنان كه با او سر سفره بودند با خود به گفتن اين پرداختند كه: «اين كيست كه حتي گناهان را ميبخشايد؟» ولي او به زن گفت: «ايمانت تو را نجات داده است، به سلامت روانه شو.»
پس از آن در شهرها و روستاها ميگشت و ملكوت خدا را اعلام نموده آن را بشارت ميداد. آن دوازده تن با او بودند و برخي زنان كه از ارواح پليد و امراض شفا يافته بودند: مريم ملقب به مجدليه كه از او هفت ديو بيرون شده بود ، يونا زن خوزا مباشر هيروديس، سوسن و بسياري ديگر كه از اموال خود آنان را خدمت ميكردند.
اين است سخن خداوند.
ستايش بر تو اي مسيح.